نوشته شده توسط : ریما

روزی آمد که دل بستم به تو،از سادگی خویش دل بستم به قلب بی وفای تو

روزها میگذشت و بیشتر عاشقت میشدم،  

یک لحظه صدایت را نمیشنیدم غرق در گریه میشدم

روزی تو را نمیدیدیم از این رو به آن رو میشدم!

گفتی آنچه که میخواهم باش ، از آنچه که میخواستی بهتر شدم

گفتی تنها برای من باش ، از همه گذشتم و تنها مال تو شدم

روزی آمد که من مال تو بودم و تو عاشق کسی دیگر

اینک تنها اشک است که از چشمان من میریزد

تنها شده ام ، باز هم مثل گذشته همدم غمها شده ام

راهی ندارم برای بازگشت ، به یاد دارم شبی دلم تنها به دنبال ذره ای محبت میگشت

میدانستم تو نیز مثل همه ...

نمیبخشم تو را ...

دیگر مهم نیست بودنت ، احساس گناه میکنم در لحظه های بوسیدنت

نمیبخشم تو را ، این تو بودی که روزی گفتی با دنیا نیز عوض نمیکنم تو را

دنیا که سهل است ، تو حتی نفروختی به کسی دیگر مرا

مثل یک جنس کهنه ، دور انداختی مرا!

نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده ام

مهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنم

تو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و  غم

تو را نمیبخشم ، و اینک روزی آمده که به خاطر تو حتی نمیریزد یک قطره اشکم! 

 



:: موضوعات مرتبط: عشق،**عاشـقانه هـــا** , ,
:: بازدید از این مطلب : 351
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ریما

روزی آمد که دل بستم به تو،از سادگی خویش دل بستم به قلب بی وفای تو

روزها میگذشت و بیشتر عاشقت میشدم،  

یک لحظه صدایت را نمیشنیدم غرق در گریه میشدم

روزی تو را نمیدیدیم از این رو به آن رو میشدم!

گفتی آنچه که میخواهم باش ، از آنچه که میخواستی بهتر شدم

گفتی تنها برای من باش ، از همه گذشتم و تنها مال تو شدم

روزی آمد که من مال تو بودم و تو عاشق کسی دیگر

اینک تنها اشک است که از چشمان من میریزد

تنها شده ام ، باز هم مثل گذشته همدم غمها شده ام

راهی ندارم برای بازگشت ، به یاد دارم شبی دلم تنها به دنبال ذره ای محبت میگشت

میدانستم تو نیز مثل همه ...

نمیبخشم تو را ...

دیگر مهم نیست بودنت ، احساس گناه میکنم در لحظه های بوسیدنت

نمیبخشم تو را ، این تو بودی که روزی گفتی با دنیا نیز عوض نمیکنم تو را

دنیا که سهل است ، تو حتی نفروختی به کسی دیگر مرا

مثل یک جنس کهنه ، دور انداختی مرا!

نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده ام

مهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنم

تو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و  غم

تو را نمیبخشم ، و اینک روزی آمده که به خاطر تو حتی نمیریزد یک قطره اشکم! 

 



:: موضوعات مرتبط: عشق،**عاشـقانه هـــا** , ,
:: بازدید از این مطلب : 351
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ریما

هنوز مرا دوست داری؟  

هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت

تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم

هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،

با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند

تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت

که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است

وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم

اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ،

شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد

این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد

میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!

میخواستم بپرسم که :

عزیزم هنوز مرا دوست داری؟    

 



:: موضوعات مرتبط: عشق،**عاشـقانه هـــا** , ,
:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ریما

هنوز مرا دوست داری؟  

هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت

تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم

هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،

با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند

تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت

که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است

وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم

اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ،

شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد

این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد

میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!

میخواستم بپرسم که :

عزیزم هنوز مرا دوست داری؟    

 



:: موضوعات مرتبط: عشق،**عاشـقانه هـــا** , ,
:: بازدید از این مطلب : 382
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد